موقعی که میخواستیم برای فسقلی کامپیوتر بخریم اصرار داشت براش لپ تاپ بخریم.دلیلشم این بود که اولا تلویزیون تبلیغ بازیی که اون دوست داشتو نشون میداد و بچهه تو اون با لپ تاپ اون بازیو میکرد ،دوما فسقلی هم همیشه اون بازی رو با لپ تاپ من کرده بود و امر بهش مشتبه شده بود که این بازی رو فقط با لپ تاپ میشه کرد ولاغیر.خلاصه بعد از کش مکش فراوون بالاخره براش یه کامپیوتر معمولی گرفتیم و بهش نشون دادیم که با اینم میشه بازی کرد.اونم دیگه تو رودرواسی قبول کرد!ا
دیروز لپ تاپمو باز کردم تا یه دوری توی اینترنت بزنم و از اوضاع دنیا با خبر بشم. همینجوری که تو سایتهای مختلف میگشتم. متوجه فسقلی شدم که پشت سرم وایساده و داره تماشا میکنه. روی سایت بی بی سی کلیک کردم تا یه خبرو بخونم.عکس اون خبر خانوم رایس بود که داشت لبخند میزد. یهو فسقلی شروع کرد بالا پایین پریدن و با شوق و ذوق گفت:« مامان ...بیا..زود بیا» و کشون کشون منو برد به اتاقش و مانیتور خودشو بهم نشون داد .دیدم اونم همون صفحه بی بی سی رو باز کرده.چه جوری؟خدا میدونه!(باید بیشتر مواظب باشم) خلاصه همینجور که میپرید اینور اونور با خوشحالی گفت:« ببین..ببین..منم از این خانوما دارم تو کامپیوترم... کامپیوتر منم قویه ..مثل لپ تاپه ..از همین خانوما داره که میخنده!»!ا