پنجشنبه، اردیبهشت ۰۹، ۱۳۸۹

خدای مهربان من


تازگیـا، بعد از سی و انـدی سال زندگی کردن، یاد گرفتم که وقتی کسی با نامـردی باهام رفتار کرد، دلمو سـوزوند و یا هر رفتار غـیر اخلاقی دیگه ای کرد، به جای اینکه خودمو در حـد یه آدم نـامرد بیارم پاییـن و سعی کنم تلافی کنم و یا جوابشـو بدم، کاملا نـادیـده بگیـرمش و به کارم ادامه بدم و بسپـارمش دست خـدا، تا خودش هر جور میـدونه حالیـش کنه که چـی به چیـه! اینجـوری، هم همیـشه به نتیجـه رسیـدم و هم خودم در آرامـش بودم.ء
چقـدر خوبه که پشـت و پناه آدم، قویتـریـن باشه، و چه آرامشـی میده احسـاس اینکه این قویتـرین، تو رو توی آغـوش امن خودش گرفـته..ء
خدا جـونم! خیلی دوسـت دارم .. ممنون که انـقدر مواظبـمی!ا

یکشنبه، فروردین ۱۵، ۱۳۸۹

اعتراف

خوشا به حال کسانی که از این کشور خارج شده اند و چه احمقم من که از آمریکا برگشتم. باید ماهی را هر چه زودتر از آب بگیرم !ا