سه‌شنبه، اردیبهشت ۲۶، ۱۳۸۵

خاطره

آره نازنینم! یادمه مامانت لذیذ ترین جای غذا رو برای فسقلی میذاشت و ما چشممون به بشقاب فسقلی بود که کی سیر میشه تا ته مونده بشقابشو بخوریم !! ما همه گرسنه بودیم و این فسقلی عزیز دردونه بود که اول باید غذا میخورد تا نوبت ما برسه و ما حتی برای چند لحظه هم تحمل نداشتیم!! آره ...خاطرم میاد که اول به هم تعارف میزدیم ولی بعدش ......یادته؟ ولی عجب میچسبید این غذای (*)... یادش به خیر!ا
توضیح اول: اسم عمه فسقلی نازنینه
توضیح دوم: (*) یعنی اینکه به علت رعایت حال بقیه توصیفش نمیکنم

۴ نظر:

ناشناس گفت...

غذای تفی و ...میتونم تصورش کنم!!راستی من نوشته هاتو خیلی دوست دارم خیلی صادقانه است مثل فسقلی و احتمالا خودت دمت گرم باشه
سعید

ناشناس گفت...

nooshe jan!!

Zohre

ناشناس گفت...

Salam

Tavalode Fesgheli va rooze jahani ertebatat mobarak!!!!

ناشناس گفت...

Elham please go to this addresses and sign the petition , also please contact the media in your area , CNN , IBN or ABC or any other news channel , by sending an email , inform them about the unfair execution of the 18 years old Nazanin in Tehran.
http://www.petitiononline.com/Nazanin/petition.html


http://www.capwiz.com/now/dbq/media/
Since you're in USA no one can find or hurt you , please send this to every one you know ...may be we can stop this execution.