الهام بانو ازم خواست درباره عشق بنویسم برای اونایی که باورش ندارن اما هیچکس بهتر از حافظ نمیتونه از عشق بگه
با مدعی مگویید اسرار عشق و مستی
با مدعی مگویید اسرار عشق و مستی
تا بیخبر بمیرد در درد خودپرستی
عاشق شو ار نه روزی کار جهان سر آید
عاشق شو ار نه روزی کار جهان سر آید
ناخوانده نقش مقصود از کارگاه هستی
دوش آن صنم چه خوش گفت در مجلس مغانم
با کافران چه کارت گر بت نمیپرستی
یا اونجا که میگه
دوش آن صنم چه خوش گفت در مجلس مغانم
با کافران چه کارت گر بت نمیپرستی
یا اونجا که میگه
ما در پیاله عکس رخ یار دیدهایم
ای بیخبر ز لذت شرب مدام ما
هرگز نمیرد آن که دلش زنده شد به عشق
ثبت است بر جریده عالم دوام ما
و بالاخره
عاقلان نقطه پرگار وجودند ولی
عشق داند که در اين دايره سرگردانند
عشق داند که در اين دايره سرگردانند
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر