خاطرات نوجوانی نسل ما یکیست. همون آژیرهای قرمز و سفیدی که چاشنی زندگیمون بود، همون دفترهای شصت برگ کاهی، همون قلکهای نارنجکی که قبل عید بهمون میدادن ، همون لالایی شبها که نوحه های آهنگران و کویتی پور بود:"سوی دیار عاشقان، سوی دیار عاشقان، رو به خدا میرویم.."، همون کلاسهای درس"اول شهید نامجو"و" دوم شهید چمران" وهمون کارتونهای لطیفی که اون موقع داشتیم. و همینهاست که من، امروز، نمیتوانم واقعیتها رو نبینم و از ته دل بخندم.همین است که آهنگهای نسل جدیدو دوست ندارم. کارتونهای خشن امروزی رو هم ایضا. لباسهای احمقانه بی کیفیت امروزی رو هم. گاهی فکر میکنم انگار خواسته های ما یه جایی توی زمان گم شده..ـ
سهشنبه، دی ۱۷، ۱۳۸۷
نسل من
ما فرق داریم با یه نسل بعد از خودمون..اینو همه میدونن.. همه اونایی که هم سن من یا بزرگترن. برای من خوندن اخبار غزه فقط عدد و رقم وخبر نیست. برای من که روزایی رو یادم میاد که در عالم نوجوانی از ترس مرگ توی آغوش مادر بزرگم قایم میشدم. برای من که هنوز شنیدن آژیر قرمز مو بر تنم راست میکنه. برای من که هنوز صحنه فرود اومدن موشکها رو روی سر شهرم به خاطر دارم. بزرگترهای من که خودشون توی جنگ شرکت داشتن، شاید خیلی بیشتر از من اینو میفهمن. برای همینه که من از گفته های مستر بوش وقتی با اون آرامش در مورد مردم غزه حرف میزنه عصبانی میشم و نگاههای تمسخر آمیز همکارانی که چند سالی از من کوچیکترن رو تحمل میکنم که:"خب بابا چرا حالا انقد حرص میخوری!" ..ما متفاوتیم با شما! به قولی ،بین نسل من و شما خندق کنده اند. چیزهایی وجود داره که ما را ما کرده..همین است که نمیتوانیم بی تفاوت باشیم.. ما نسل انقلاب، نسل جنگیم، ما نسل نگرانی، نسل ترس، نسل مسئولیت، نسل درک، نسل تکلیف، نسلی که میبایست سالها پخته تر از سنش فکر کند، نسلی هستیم که هیچ وقت جوانی نکرد. بعضی وقتها به بی خیالی نسل شما حسودیم میشود...داستان آن سالها خیلی مفصلتر از قصه هایی است که شما شنیده اید.ـ
خاطرات نوجوانی نسل ما یکیست. همون آژیرهای قرمز و سفیدی که چاشنی زندگیمون بود، همون دفترهای شصت برگ کاهی، همون قلکهای نارنجکی که قبل عید بهمون میدادن ، همون لالایی شبها که نوحه های آهنگران و کویتی پور بود:"سوی دیار عاشقان، سوی دیار عاشقان، رو به خدا میرویم.."، همون کلاسهای درس"اول شهید نامجو"و" دوم شهید چمران" وهمون کارتونهای لطیفی که اون موقع داشتیم. و همینهاست که من، امروز، نمیتوانم واقعیتها رو نبینم و از ته دل بخندم.همین است که آهنگهای نسل جدیدو دوست ندارم. کارتونهای خشن امروزی رو هم ایضا. لباسهای احمقانه بی کیفیت امروزی رو هم. گاهی فکر میکنم انگار خواسته های ما یه جایی توی زمان گم شده..ـ
خاطرات نوجوانی نسل ما یکیست. همون آژیرهای قرمز و سفیدی که چاشنی زندگیمون بود، همون دفترهای شصت برگ کاهی، همون قلکهای نارنجکی که قبل عید بهمون میدادن ، همون لالایی شبها که نوحه های آهنگران و کویتی پور بود:"سوی دیار عاشقان، سوی دیار عاشقان، رو به خدا میرویم.."، همون کلاسهای درس"اول شهید نامجو"و" دوم شهید چمران" وهمون کارتونهای لطیفی که اون موقع داشتیم. و همینهاست که من، امروز، نمیتوانم واقعیتها رو نبینم و از ته دل بخندم.همین است که آهنگهای نسل جدیدو دوست ندارم. کارتونهای خشن امروزی رو هم ایضا. لباسهای احمقانه بی کیفیت امروزی رو هم. گاهی فکر میکنم انگار خواسته های ما یه جایی توی زمان گم شده..ـ