اینجا یه دستگاههایی هست که سکه بیست و پنج سنتی میندازیم توش و آدامس یا یه اسباب بازی کوچیک از توش در میاریم. دیروز فسقلی اومد پیشم و یه اسکناس یه دلاری رو بهم نشون داد و گفت :«مامان، میشه بریم با این پوله از اون آدامسا در آریم؟» با بی حوصلگی گفتم :«نه عزیزم، این پول باید خرد بشه» اونم هیچی نگفت و رفت تو اتاقش. چند دقیقه بعد برگشت و دستشو که یه اسکناس تیکه پاره شده توش بود، بهم نشون داد و پرسید:« حالا چطور؟»!ا
۶ نظر:
باحال بود
inyekio be mamanesh rafte !!!!!!!!! ;))))
سلام بيست بار خواستم كامنت بگذارم نشد قربون فسقلي واقع بينم برم ببوسش جينگلي رو
تنت سالم حالا پول كه مهم نيستش
خوب شد چيز ديگه اي رو خرد نكرد
سلام الهام جون خوبی؟ من هر وقت میام کارای این فسقلی رو میخونم کلی ذوق میکنم اخه مادر که هستی احساسات یه مادر رو بهتر درک میکنی البته خودت گفتی خرد باید بشه اونم معنی خرد رو درست فهمیده تو که نگفتی چنج باید بشه ولی تو رو خدا برو براش ادامس بخر خیلی هم مواظب باش و از طرف منم ببوسش به دیدنم بیا خوشحال میشم تا درودی دوباره بدرود
OH..my GoD!
ارسال یک نظر