دوشنبه، دی ۲۵، ۱۳۸۵

قاطی اساسی

ديشب همش کـابوس ميديدم. خواب ميديدم فسقلی میخواد بیاد بغـلم ولی من هر چی میـدوم ، بهـش نمیرسم.دیگه اینکه چند باره که خواب دریا میبینم که توش گم شدم، اونم تو شب تاریک. شما میدونید تعبیرش چیه؟
آدم همیشه سر حال نیست .اینو میدونم. اما من دوباره افتادم تو سراشیبی.اینجور موقعها ترجیح میدم ننویسم. پس تا بعد!ا

۱ نظر:

محمّد رضا گفت...

سلام بانو، در مورد خواب مربوط به فسقلي فكر مي كنم به خاطر نگرانيهاي زيادي باشه كه نسبت به او داري. يك سري از نگرانيها، مادرانه، منطقي و بجاست. اما يك دسته از اين نگرانيها خارج از دايره منطق قرار مي گيرند و مثل اينه كه آدم غصه اتفاقي رو بخوره كه هرگز رخ نداده و احتمال رخ دادنش به صفر ميل مي كنه. بعضي وقتها اتفاق افتاده كه بايد مثلاً با كسي مواجه بشيم و پيشاپيش شروع مي كنيم به پيش داوري و اينكه اگه اين كار رو بكنه من اون كار رو مي كنم و اگه اين رو بگه من اون رو ميگم و ... خلاصه هنوز اتفاقي نيوفتاده، طرف مقابل رو مي كشيم و مي ره پي كارش!!! توصيه مي كنم نگرانيهات رو درباره فسقلي دسته بندي كني و بدوني كه روزي او مردي خواهد شد و تكيه گاه تو و آقاي همسر خواهد بود. هميشه اين طور نمي مونه. و اما در مورد دريا، فكر مي كنم اهداف زيادي داري و قصد داري به همه ي اونها سريع دست پيدا كني. بهتره اهدافت رو از نظر زمان رسيدن به اونها به سه دسته تقسيم كني: اهداف كوتاه مدت، ميان مدت و دراز مدت. بعد از دسته بندي براي رسيدن به اونها برنامه ريزي كن و هر روز چك كن كه چه قدر به آنچه كه مي خواستي نزديك شدي و اگه احساس كردي به هدفت نزديك نمي شي، روش و راه رسيدن به اون هدف رو عوض كن. پيشنهاد مي كنم اهداف بيشتر رئاليستي رو انتخاب كن تا ايده آليستي. معذرت مي خوام اگه پا برهنه نخود آشت شدم. قصد كمك داشتم. موفق باشي