ـ اعتیاد خیلی هم چیز خوبیست. تازگیا به درست کردن پازل اعتیاد پیدا کردم. وقتی دارم این کارو میکنم احساس میکنم با هر تیکه ای که جای خودش میره , یکی از مشکلات زندگیم حل میشه. در ضمن ای آقایی که میگی این کار پیرزناست! اصلا حرفتو قبول ندارم
.
ـ امتحانای فسقلی تموم شده. چون تابستون یه سفر طولانی داریم نمیتونم هیچ کلاسی اسمشو بنویسم بنابراین مجبورم همش باهاش بازی کنم تا سرگرم بشه. متاسفانه تو همه بازیا هم باید ببازم وگرنه تا قیام قیامت باید باهاش بازی کنم تا اون ببره..عجب گرفتاری شدما
.
ـ گاهی تنهایی رو دوست دارم. مثل اون روز که توی خونه باهم تنها بودیم.. یادته؟
.
ـ این ماجرا مال خیلی قبله الان یهو یادم اومد. توی پمپ بنزین بودیم و تازه مد شده بود که مردم روی کارت سوختشون رمز بذارن. فسقلی ازم پرسید:مامان چرا برای کارتت رمز نمیذاری؟ بعدم شروع کرد اندر مزایای رمز داشتن سخنرانی کردن, بعدم در خاتمه گفت: مامان یادت باشه وقتی رمز داری فقط میتونی سه بار غلط بکنی!ا
.
ـ امروز که فیس بوک رفته بودم آخر قصه رو به چشم خودم دیدم...توی نگاهت...تو باختی نارفیق! کـیـــــــــــــــــــــــــش و مـات!ا
.
ـ توهم! هر چی میکشیم از این توهمه! توهم اینکه ما خیلی لعبتیم و همه مردم دنیا بی کارند و دست به دست هم دادن که ما رو نابود کنن! همه کشورها دشمن ما هستند و فقط خدا همه رو برای نابودی کشور ما آفریده! خداوندا..خودت ما رو از دست این متوهمان(داریم همچین کلمه ای؟!) برهان!ا
.
ـ به تراژدیها فکر میکنم که چقدرزیبا شکل میگیرند و راه رو برای تشدید روزمرگی فراهم میکنند..هی با توام! میشنوی؟یه فکری بکن
.
ـ فرمتِ زندگیم بهم ریخته. نکنه انتظار دارید فرمت نوشتههام درست باشه؟
.
ـ امتحانای فسقلی تموم شده. چون تابستون یه سفر طولانی داریم نمیتونم هیچ کلاسی اسمشو بنویسم بنابراین مجبورم همش باهاش بازی کنم تا سرگرم بشه. متاسفانه تو همه بازیا هم باید ببازم وگرنه تا قیام قیامت باید باهاش بازی کنم تا اون ببره..عجب گرفتاری شدما
.
ـ گاهی تنهایی رو دوست دارم. مثل اون روز که توی خونه باهم تنها بودیم.. یادته؟
.
ـ این ماجرا مال خیلی قبله الان یهو یادم اومد. توی پمپ بنزین بودیم و تازه مد شده بود که مردم روی کارت سوختشون رمز بذارن. فسقلی ازم پرسید:مامان چرا برای کارتت رمز نمیذاری؟ بعدم شروع کرد اندر مزایای رمز داشتن سخنرانی کردن, بعدم در خاتمه گفت: مامان یادت باشه وقتی رمز داری فقط میتونی سه بار غلط بکنی!ا
.
ـ امروز که فیس بوک رفته بودم آخر قصه رو به چشم خودم دیدم...توی نگاهت...تو باختی نارفیق! کـیـــــــــــــــــــــــــش و مـات!ا
.
ـ توهم! هر چی میکشیم از این توهمه! توهم اینکه ما خیلی لعبتیم و همه مردم دنیا بی کارند و دست به دست هم دادن که ما رو نابود کنن! همه کشورها دشمن ما هستند و فقط خدا همه رو برای نابودی کشور ما آفریده! خداوندا..خودت ما رو از دست این متوهمان(داریم همچین کلمه ای؟!) برهان!ا
.
ـ به تراژدیها فکر میکنم که چقدرزیبا شکل میگیرند و راه رو برای تشدید روزمرگی فراهم میکنند..هی با توام! میشنوی؟یه فکری بکن
.
ـ فرمتِ زندگیم بهم ریخته. نکنه انتظار دارید فرمت نوشتههام درست باشه؟
۴ نظر:
سلام درد و دل جالبی بود
قشنگ نوشتي بانو مثل هميشه
چه دل شکسته ای داری بانو
اما خوشبحالت که فسقلی کنارته. مطمئن باش حداقل تو دنیا از من خوشبختری که فسقلی ام رو 6 ساله نه دیده ام / نه بغل کرده ام و نه حتی صداش رو شنیده ام
اما فقط اینو می دونم که شکر ......... یه جایی یه وقتی یه جوری یه کسی یه طوری..... خدایی هست.
شکر
اره خوشا انان كه چون تو كسي اميد زندگي را هديه شان ميكند كاش...بيخيال نميتونم تايب كنم اما شكر خدايا
ارسال یک نظر