پنجشنبه، اسفند ۲۰، ۱۳۸۸

Who are you to judge the life I live

الان یه جایی‌‌ام دور از خونه..خیلی‌ دور اما دلم از یادآوری بعضی‌ حرفا به درد میاد.

اینو نوشتم که یادم باشه همونجوری که الان من از یه حرفا و قضاوت‌هایی‌ در مورد زندگیم رنج کشیدم، سعی‌ کنم خودم به قضاوت در مورد زندگی‌ خصوصی بقیه مادامی که اذیتی به من نمیرسونن، نشینم. من چه میدونم واقعا و پشت پرده چه خبره که به خودم حق قضاوت بدم؟

متاسفم برای خیلیا که انقدر بی‌ کارند که فقط سرشون تو زندگی‌ بقیه است و به محض اینکه در موردهای دیگه احساس ناتوانی در مقابلم می‌کنن, سعی‌ می‌کنن بهم برچسب بزنن..

به هر حال چه این برچسب‌ها رو به نامردی بهم بزنن یا نزنن من از خودم،زندگیم ،افکارم و توانایی‌ هام راضیم و سعی‌ هم خواهم کرد این خصلت بد اون‌ها رو از خودم دور کنم...چون خیلی‌ چندش آوره!!

۴ نظر:

نیلوفر گفت...

مهم اینه که بدنی تمام تلاشتو برای بهتر شدن کردی .... پس راضی باش... آفرین

ناشناس گفت...

بدخواه مدخواه داري آبجي ؟؟؟؟ بگو تا حالشو بگيرم

Ebi گفت...

باهات کاملا موافقم. این بعضی‌ها و افکار مسمومشون رو فقط باید نادیده گرفت. الهامی که من میشناسم همیشه قوی بوده و خواهد بود و بدون توجه به اینجور آدمها بهترین مسیر رو برای زندگی‌ خودش و گل پسرش در پیش میگیره. شاد باشی‌ دوست گلم.

ناشناس گفت...

من چیزی که از تو یاد گرفتم و خیلی هم با ارزشه اینکه تو همیشه خودتو خیلی قبول داری و هر چی داری به نظرت بهترینه فکر می کنم همه باید این اصل رو در زندگی بکار ببرن
همیشه موفق باشی