دوشنبه، آبان ۱۳، ۱۳۸۷

از زندگی

این روزها دنیای من تقسیم شده به "دنیای بی تو" و "دنیای با تو". پیشترها، همه روزها به حساب می آمدند اما حالا همه چیز عوض شده. روزهای "بدون تو" به حساب نمی آیند. همانهایی که ثانیه هایش روی دلم سنگینی میکند. نه اینکه روزهای بدی باشند اما پریشانتر از آنند که اسم روز داشته باشند. یک گیجی و رخوت عجیبی دارند. ساعتها سپری میشوند و من نه خوابم و نه بیدار.. تمام که میشوند انگار که نبوده اند. بعضیهاشان را در حسرت روزهای رفته میگذرانم و بعضیهاشان را به امید روزهای بعدی...ـ

۲ نظر:

ناشناس گفت...

من فقط روزهای با تو دارم بقيه اش خالیست

ناشناس گفت...

اما تو چی؟؟؟؟؟؟؟