دوشنبه، اسفند ۰۶، ۱۳۸۶

آخر

پایین را نگاه کردم. نفسم را حبس کردم و پریدم وسط آب و فرو رفتم . چشمهایم زیر آب باز باز بود . دستهایم به خزه های لزج آب می خورد و چندشم می شد . پریده بودم وسط آب و دیگر نفس نمی کشیدم. مدتهاست که دیگر نفس نکشید ه ام.. وسط آب جای نفس کشیدن نیست که..دارم فرو می روم!ـ
می گویند به انتها رسیدن هر ارتباط عمیق عاشقانه ای حسی دارد مثل حس از دست دادن عزیزی.. باور نداشتنش ،تهی شدنش، بغض کردنش، زار زدنش، ضجه زدنش.. همه به از دست دادن عزیز دلبندی می ماند که حالا باید باور کنی زیر خروارها خاک با دستهای خودت مشت مشت خاک ریخته ای رویش. روی همان دستها که فکر می کردی پناه است و نبود، روی صورتی که بارها بوسیده بودیش، روی آن دو پایی که روزی از خیابانی با تو گذر کرده اند و روی آن چشمها ی عزیز ... مرده شور این زندگی را ببرند که همه اش مویه است بر گور زندگان ...........باید پریــــــــــــد!!ـ

۸ نظر:

Unknown گفت...

مرده هارو ولش کن ، ما زنده ها دوست داريم ، چون گرممنون می کنی ، چون وجودت لبريز از زندگيه ،زير آب هيچ خبری نيست ، پاهاتو محکم بزن به ته آ ب بيا بالا ، حالا درست شد ، دستامو بگير ، قويه و محکم ، به دستانه ما دوستانت که به تو عشق می ورزيم ، تکيه کن ، همانطور که ما به تو تکيه کرديم

Ebi گفت...

سلام. حتما شنیدی که میگن عشق پایانی ندارد. در مورد الهامی که من می شناسم حتما همینطوره. اون الهام خوده عشق بوده وهست. اون ارتباطی که میگی تموم میشه هرچی که بوده، عشق نبوده.

ناشناس گفت...

migan zendegi mahale zendeha ast man behesh ezafe mikonam v yade mordeha!
migan zendegi bedone eshgh mani nadare man ezafe mikonam parandeha man ashegh basham ya nabasham bazam mikhonan!

ناشناس گفت...

تو وجودت لبريز از عشق و زندگيه.. پاشو دختر! تو که اهل اين حرفا نبودي..اين تو بودي که به همه ميل زندگي ميدادي...بيا بيرون از وسط اون آب و به کساني فکر کن که دوستت دارن
ع.ز

ناشناس گفت...

to ke midooni ke mitooni,chera hamaro negaran mikoni akhe bache...???!!!???
tool keshid,kheyli ham bad bood,jash ham hala hala ha mimoone,vali gozasht....mesle hamishe...
fesghelo eshghast ke sad sal dige bahat kar dare banoo....
hastima,hamin gooshe kenara..;)

ناشناس گفت...

بغض.....بزرگترين نوع اعتراضه! اگه بشکنه،ديگه اعتراض نيست! التماسه

Ebi گفت...

سلام الهام عزیز. فکر کنم کار بدی کردم شما رو یاد قدیما انداختم. ظاهرا داغ دلتونو تازه کردم. اما باور کنید داغ دل خودم بیشتر تازه شد. اگر شما اونقدر زود ازدواج نمی کردی شاید دو سه سال بعد ...
ولی خوب همیشه زندگی همینه. یک مجموعه عوامل باید با هم جفت و جور بشند تا هیچی سر جای خودش نباشه. منظورمو درک می کنی؟ در هر صورت گذشته رو بی خیال. حداقل سه برابر این سالهایی که از دست دادی رو در پیش رو داری. فقط نمی بایست اون رو هم از دست بدی.

ناشناس گفت...

man nemifahmam chera gahi hagh nadarim intor bashim.