دوشنبه، بهمن ۱۶، ۱۳۸۵

تولد

سی و چهارساله شدم همین 30 دقیقه قبل! به یاد اون الهام نه ساله افتادم که به پدر سفارش نه شمع میداد تا تعداد سالهای عمرش را همه ببینند و بدانند چه زود زود دارد بزرگ میشود. به یاد آن الهام نوزده ساله عاشق میفتم که دوستانش را در خانه جمع کرده بود و از شادی روز تولدش میرقصید و مستانه میخندید. یاد اون الهام بیست و نه ساله افتادم که به همراه فسقلی و آقای همسر کیکی خریده بودند و از محفل گرم سه نفره اشان هی عکس میگرفتند..چه روز قشنگی بود. شما این الهامهایی را که گفتم ندیدید؟ اون دختر شاد و سرزنده و بی خیال؟ فکر میکنم که او ، یه جایی تو راه زندگی جا مانده باشد... سی و چهار سالگی خیلی درد دارد..خیلی.!ا

۱۴ نظر:

ناشناس گفت...

Elham jun tavalodet mobarak!!!
Age 34 salegi in ghadr dard dare pas 94 salegi ke dige .....

omidwaram 100 sale beshi

ناشناس گفت...

تولدت مبارک بانو..ایشالله دوران خوشی هم میرسد.امیدوار باش و از وجود فسقلی لذت ببر

ناشناس گفت...

تولدت مبارک امیدوارم شاد و سرحال صد سال زندگی کنی

ناشناس گفت...

تولدت مبارک امیدوارم شاد و سرحال صد سال زندگی کنی

ناشناس گفت...

ey banoo be ghole doostet hala kojasho didi 60 salegi enghad dardesh bishtare.tavalodet mobarak

ناشناس گفت...

ey banoo be ghole doostet hala kojasho didi 60 salegi enghad dardesh bishtare.tavalodet mobarak

ناشناس گفت...

تولدت مبارک.از خوندن وبلاگت و نوشته های صمیمانه ات لذت میبرم
شقایق

ناشناس گفت...

تولدت مبارك الهام خانوم انشالله 134 سال ديگه هم به شما تبريك تولد بگوييم. :))

ناشناس گفت...

harfaato nashnide migirim va faghat behet migim tavalodet mobaarak!

محمّد رضا گفت...

تولدت مبارك بانو، ايشاا... 120ساله بشي. البته سال نوري !!!ء

Aslan گفت...

تولد بهترین وبلاگ نویس ایران مبارک
امیدوارم تولد 120 سالگی فسقلی رو با آقای همسر جشن بگیرین و یه فاتحه هم برای من بخونین :)

ناشناس گفت...

اولا من برای اولین بار هست که برات کامنت میگذارم و لی همیشه وبلاگت رو و جاجراهای پسر گلت رو میخونم و تولدت رو بهت تبریک میگم

ناشناس گفت...

aadam har chi bozorgtar mishe, aagheltar mishe. aslan dard nadaareh ke. tavallodetoon koli mobaarak :) enshalah shaad o salaamat baashin :*

ناشناس گفت...

سلام به دوست خوب و مادر مهربون الهام بانوی گلو دل گرفته عزیز دلم خوبم یدونم که چی میگی ما خانومها وقتی سنمون بالا میره یک هو دلمون مگیره اما خوشگلم به این فکر کن که وقتی نوزده سالت بود دغدغه آینده رو داشتی که چه کسی همسرت میشه و زندگیت چه جوری سر وسامون میگره و وقتی ازدواج کردی به این فکرک ردی که آیا بچه دار میشی؟ و وقتی بچه دار شدی به این فکر کردی که آیا بچه ت مشکل خاصی براش بوجود نمیاد و وقتی بچه ت بزرگ شد نگران این بودی که آیا باتربیت از آب در میاد یا نه و هزار تا نگرانی دیگه اما الان راحت روی قله بلند زندگی ایستادی و خیلی از این نگرانیها رو دیگه نداری بلند شو و به زندگی بخند و اگه از من سوال کنی لذت ببر و آدما رو هم فراموش کن کاری که من کردم همه دوستامو گذاشتم کنار و الان اونقدر خوشحالم که نگو چون دیگه نگران حرفهایبی سرو ته اونها نیستم به زندیگم به همسرم به فرزندم عشق میورزم وبس تو هم همین کار رو بکن موفق باشی و شاد برای تو نازنین دلخوشی آرزو میکنم تا درودی دوبار بدرود