یکشنبه، دی ۰۳، ۱۳۸۵

!

فسقلی توی مهد کودک در حال یادگیری الفباست. یه روز که ازاونجا برگشته بود خونه، اومد و کنارم نشست و با هیجان گفت :«مامـان،ما امروز حرف "س" آخر رو یاد گرفتیم، مثل خرس..مثل برس ...مثل مرغس..» من با کنجکاوی گفتم:«چی؟» دوباره تکرار کرد:« مــرغــس» زود دوزاریم افتاد و با خنده گفتم :«آهان منظورت خروسه؟» فوری جواب داد:«آره..همون خـروس منظورم بود دیگه!»!ا


راستی تولد یه سالگی وبلاگم مبارک!ا*

۶ نظر:

ناشناس گفت...

سلام. نه به زمان ما که و مهدکودک به بچه ها هیچی یاد نمی دادن نه به حالا که بعضی از مهد کودک ها کلاس حافظ شناسی هم میذارن!
لپ فسقلی بامزت رو ز طف من ببوس

ناشناس گفت...

خوب این جا‌به‌جائی‌های ناخواسته موجب مشکلاتی می‌شود برای آموزش بچه‌ها و خود ما بزرگترها

محمّد رضا گفت...

تولد وبلاگت مبارك بانو. ايشاا... صدوبيست ساله بشه. البته سال نوري

ناشناس گفت...

chera man dar webloge to update nemisham va hamash oon tah mahaam???
dar zemn,zaaheran kheyli kamlotf shodi!!!and for god's sake dont tell me that you are too busy!!!!I hate to hear that...

mostafa گفت...

تولد سایتت مبارک!
تا بحال به ذهنت رسیده که اسم صفحتو عوض کنی؟ مثلا بذاری فسقلانه. فکر کنم تو سایتت خوشبختانه از درد و دل خبری نیست و پر شیطنت فسقلانه است :)

ناشناس گفت...

تولد وبلاگت مبارك بانو هميشه شاد و سلامت باشي