یکشنبه، آذر ۰۵، ۱۳۸۵

گوسفند

اون مدتی که خونه پدر آقای همسر مهمون بودیم، یه روز غذا کله پـاچه بار گذاشته بودند. دیدن کله گوسـفند از نزدیک برای فسقلی خیلی هیـجان انگیز بود و با داد و فریادش ما رو هم در این هیجان شریک کرده بود ،بطوری که من هم خیال میکردم تا حالا تو عمرم گوسفند ندیدم. اینو داشته باشید تا روزی که اومدیم خونه خودمون و قرار شد فسقلی و پدر بزرگش به همین خاطر برن گوسفند برای قربونی کردن، بخرن (و به من قول دادند که فسقلی شاهد کشتنش نباشه). داشتم لباسای فسقلی رو میپوشوندم تا با بابا بزرگش بره . اونم یه بند حرف میزد و همینطوری که لباس میپوشید با آب و تاب میگفت:« آره مامان..میخوایم بریم گوسفند ببینیم..اصلا میدونی گوسفند چیه؟ خونه بابا جمشید اون کله که توی قابلامه بود یادته؟؟ حالا تنه اش هم بهش چسبیده! حالا فهمیدی؟!»!ا

۸ نظر:

!! گفت...

elham,raastesho begoo.hala vaaghean fahmidi yaa daari adaa dar miyaari??!!! ;)))

ناشناس گفت...

سلام بانو خوب شكر خدا كه راحت تونستي امورت رو به سرانجام برسوني امان از اين فسقلي گل و نازنازي من كه اينقدر با نمكه

ناشناس گفت...

خبرخوان مستقل تارنگارهای پارسی
تارنگار های شما و دوستانتان را
به صورت اتوماتیک
بر روی بزرگترین خبرگزاری مستقل پارسی زبان "آژانس خبری کورش"
بازتاب میدهد
تا آنجا که به " ابجاد رابطه اینترنتی" مربوط میشود،
نصب لوگوی "فهرست وب ایرانی: نمایه ها" ،
اصلا و ابدا
"الزامی"
نیست
http://www.cyrusnews.com/news/digaran/?limit=100
فهرست وب ایرانی: نمابه ها

ناشناس گفت...

چقدررررررررررر این پسر تو بامزه است کار خوبی کردی که وبلوگ داری و این شیرین زبونیهاشو ثبت میکنی و بعد ها که بزرگتر شد خودش کلی کیف میکنه و میخنده خونه نو هم مبارک دعا کن ما هم به ایران بیائیم گرچه امید و روشنایی و گل خونه پدریم برای همیشه رفته...

ناشناس گفت...

1001روزنه

الهام خانم سلام روزای اول که اومدی ایران نتونستم برات کامنت بذارم.
خوشحالم که از برگشتنت راضی وخشنودی ایشالا یه کار خوب هم پیدا میکنی .
پسرتم ببوس.نرگس

ناشناس گفت...

سلام عزیز دلم خونه نو مبارک انشالله که روزهای شادی رو در کنار همسر و فسقلی داشته باشی چقدر این فسقلی بامزه س خیلی خوبه که حرفاشو این جا مینویسی تا یادگاری بشه براش موفق باشی وشاد فسقلی رو هم ببوس به دیدن منم بیا خوشحال میشم تا درودی دوباره بدرود

ناشناس گفت...

قربون‌اش برم این فینگیلی رو. xxx

ناشناس گفت...

دورود /

خدا حفظ کنه فسقلی و آقای همسر و خاندان مفخم ایشون رو .
وقتی دو سه متن پایینتر رفتم و دیدم که شما هم از اونور آب برگشتین اونم با این حس که جای ما اینجاست انگار یه سطل آب خنک ریختن رو آتیشخونه دلم ..
هر کس به من میرسه بعد سلام علیک و ماچ بوسه اولین حرفی که میزنه اینه : خوب دیوونه چی شد برگشتی ؟
منم مجبورم کعنهو یه نوار صوتی همه دلایلم رو بگم و آخرشم با نگاههای نامطمئن و شکاکشون مواجه بشم ..

به هر حال ... خیلی خوشحالم از انتخاب مشترکمون و البته دیدار از صفحه شما .

وقت خوش ./././././././.