همه جا ساکته. توی سرم هیچ صدایی نیست. همه کارام اینجا روبه راهه. کارت اقامتم هم توی راهه, اما من به سختی صدام در میاد. حالا این بی صدایی خوبه یا بده رو نمیدونم, از خوشحالیه یا از ناراحتیه رو هم نمیدونم...هیچی نمیدونم..... حس میکنم درونم سکوت کرده و رفته چسبیده پشت پنجره به تماشای زندگیم !ا
۵ نظر:
چه مشترک و همزمان دچار این شدیم
سلام من امروز از جستجوي گوگل وبلاگتونو پيدا كردم خيلي برام جذاب و جالبه مخصوصا فسقلي خيلي خوشحالم كه وبلاگتونو ديدم جدي ميگم من وبلاگ زياد ميبينم اما ماجراهاي فسقلي دل منو برد باز هم ممنون (افشين)
سکوتت عمیق و مستدام باد!
و اعتمادم به آینده پشت سکوتم قفل کرده است
امیدوارم سکوتتون از رضا باشد نه از اجبار
سلام
الهام بانو خانم کجایید؟
من تازگی ها وبلاگتون پیدا کردم و همشو تقریبا خوندم خیلی وقته هرروز بهتون سر میزنم اما شما پست جدید باز نمیکنید
نوشته هاتون به دل میشینه
im wating
ارسال یک نظر