شنبه، مهر ۰۱، ۱۳۹۱

برزخ


غمگینم. غمگین و مشغول دست و پا زدن.. گاهی زیر آب و لحظاتی روی آب.. زیر پام خالیه وهر چی که می بینم آبه و آب ..جریانه و جریان.. خبری از سکون نیست. پام به هیچ جا نمی رسه چه برسه به ایستادن روی زمین. احساس غالبم همون معلق بودنه و در بهترین شرایط شناور بودن
----------------
خوشحالم. خوشحال و مشغول به لذت بردن از هر آنچه در زندگی دارم که کم هم نیست...شکر!ا

هیچ نظری موجود نیست: