درد و دل
دوشنبه، فروردین ۲۷، ۱۳۸۶
با احساس
داشتیم با فسقلی و آقای همسر میگفتیم و میخندیدیم که تلویزیون شروع کرد به پخش یه آهنگ غمناک و منم که احساساتی، اشکم سرازیر شد.فسقلی یه نگاهی به من کرد وبا ناراحتی گفت: اه...باز این مامان یه روز خوبمونو خراب کرد!ا
پنجشنبه، فروردین ۱۶، ۱۳۸۶
:)
فسقلی: مامان...فیلم یک داریم؟
من: یعنی اسمش یک باشه؟..نه!ا
فسقلی: فیلم دو چی؟
من: نه!ا
فسقلی: سه چی؟
من: نه....چطور مگه؟
فسقلی در حال تفکر: پس چرا اسم اون فیلمه سیصده؟!ا
پستهای جدیدتر
پستهای قدیمیتر
صفحهٔ اصلی
اشتراک در:
پستها (Atom)